کد مطلب:33545 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:137

معنای دل و آفت تفرق











همچنانكه بیان شد تفرق اجزاء یك مجموعه، درستی یا سلامتی آن را به خطر می افكند. دل آدمی نیز همواره در معرض این آفت است. زیرا دل چیزی نیست به جز مجموعه ای از خواسته ها و دانسته ها. منظور از «دل» عضوی از اعضاء بدن، یا یكی از اندام های روح نیست، بلكه مركزیتی است كه در آنجا خواسته ها و دانسته های

[صفحه 118]

متنوع وجود دارد. نظیر آنكه منظورمان از «ذهن» مخزنی نیست كه در آن معلومات مختلف جمع آمده باشند، بلكه آن معلومات مختلف خود عین ذهن هستند. دل نیز بر همین قیاس مجموعه ای مركب از امور متنوع است و لذا بسیار مستعد تفرق و تشتت است. یعنی ممكن است یك خواسته او را به سویی بكشد و خواسته ی دیگر او را به سوی دیگر. به محض آنكه این تفرق حاصل آمد، مرگ دل شروع شده است. هنگامی كه در دل تجمع و تمركز نباشد، هر فكر و گرایشی می تواند روح را به سوی خود بكشد. دلبستگی های مختلف همچون طلبكاران بر سر آدمی می ریزند و هر یك از او چیزی طلب می كنند و به این ترتیب آدمی را به قطعات متعدد تقسیم می كنند. در اینجاست كه تمامیت آدمی به خطر می افتد و هر پاره ای از وجود او و هر بخشی از دلش به كسی و به جایی سپرده می شود. این دور شدن اجزاء از یكدیگر و این دل سپردن به جاهای مختلف، همان ویرانی دل است.


هوش را توزیع كردی بر جهات
می نیرزد تره ای آن ترهات


(مثنوی، دفتر پنجم، بیت 1084)


جمع باید كرد اجزا را به عشق
تا شوی خوش چون سمرقند و دمشق


(مثنوی، دفتر چهارم، بیت 3289)


صفحه 118.